بقیه کربلا، زین العابدین (ع) ـ این زیباترین اسیر نیایش ـ دوشادوش زبان شهادت ـ زینب ـ از قتل عام قبیله عاشورا باز می آید:
کربلا کربلا، در واژه ها، ریخته
و عاشورا عاشورا، به لهجه ی دعا، در آویخته!...
تولّد عاشورا در برابر چشمانش بود که اتفاق اُفتاد ـ و "ذبح عظیم"، از همان نقطه ای که او نیز ایستاده بود، جریان یافت.
دردا که درد نیست!
و گرنه "زبور آل محمّد(ص) " این همه، خاک نمی خورد.... اگر "فهمیده" بودم صحیفه سجّادیه ـ این زبان زین العابدین ـ را، می توانستم فهمید! ...
همان که در زیباترین طرز سعادت، فراگرفتن "نظم شهادت" را، دست به دعا بر می دارد:
حَمْداً نَسْعَدُ بهِ فی السّعَداءِ مِنْ اَوْلیائهِ، وَ نَصیرُ بهِ فی نَظم الشُهَداءِ بسُیُوفِ اَعْدائهِ! ...*
و دلش را، برای خدا، چندان می گویدکه خاک نیز بشنود.
امّا، پنهان نباید کرد که راز و نیاز عاشورا ـ قرآن صاعد و زبور آل محمّد (ص) ـ در میانه ی ما هنوز هم تنهاست...
چرا چنین متوکل به ما جفا کردى
شدى به کین متوسل ستم روا کردى
غم مدینه مرا کم نبود اى ظالم؟
که طعن و تهمت و تبعید را روا کردى
مگر مرا به تمسخر گرفتهاى کان شب
به جشن و لهو و لعب خواهش غنا کردى
براى من شب جشن تو پر ز ماتم بود
خوشى نبود که بر پایى ِ عزا کردى
سرور و بزم تو تنها سر بریده نداشت
چرا سرم نبریدى؟ به من جفا کردى
ز روى پاک و نجیبم حیا نکردى تو؟
چسان ز شعر من اى بى حیا حیا کردى
عبادت شب و ذکر و ترحمم دیدى
ولى به دشمنى خویش اتّکا کردى
هزار نقشه به قتلم کشیدى و اجرا
بدست معتز ملعون در انتها کردى
براى حفظ متاعِ دو روزه دنیا
تو باب، در همه جا، سبّ اوصیا کردى
به بغض آل على راه کربلا بستى
جفا به زائر و سلطان نینوا کردى
براى عُسرت و آزار زائران حسین
پس از دو قرن عجب ظالمانه تا کردى
چه دستها که بریدى ز قبر پاک حسین
به زجر و حرمله و شمر اقتدا کردى
یزید آب بر او بست و تو حَرَم بر آب
به شاه تشنه لبان کار اشقیا کردى
بار دیگر شد شکوفا بوستان حیدری
بار دیگر زهره زهرا کند روشنگری
باز منزلگاه قرآن، معجزی دیگر نمود
شد نمایان آیتی دیگر، برای رهبری
از امام هادی و از مادری پاک و نجیب
آمد آن رهبر که دارد دردو عالَم سروری
روزِ رحمت، هشتمین روز ربیع الآخر است
چون بُوَد فرخنده میلاد امام عسکری
هیبتش چون صولت حیدر بود دشمن شکن
با حَسَن همنام و همتایش به نیکو منظری
این حَسَن، یارب مگر یک مجتبای دیگر است
چون که دارد آن چه احمد داشت، جز پیغمبری
عسگری چون سیزده معصوم والای دگر
بر جمیع انبیا بیشبهه دارد برتری
مختصری از مکارم اخلاق امام حسن عسگری(ع)
شیخ مفید روایت کرده است که بنیعباس داخل شدند بر صالح بن وصیف در زمانی که حضرت امام حسن عسگری علیهالسلام را حبس کرده بود و به او گفتند که برایشان تنگ گیر و بر وی وسعت مده .
صالح گفت: چه توانم با او نمود؟! و حال آن که سپردهام او را به دستِ دو نفر که بدترین اشخاصی هستند که تا به حال شناختهام ...
و اینک آن دو نفر اهل نماز و روزه گشتهاند و در عبادت به مقامی عظیم رسیدهاند .
پس امر کرد آن دو نفر را آوردند. پس ایشان را عِتاب کرد و گفت: وای بر شما، چیست شأن شما با این شخص؟
گفتند: چه بگوییم در حقِّ مردی که روزها را روزه میگیرد و شبها را تا به صبح به عبادت مشغول است. تکلّم نمیکند با کسی و مشغول نمیشود به غیر از عبادت و هر وقت نظر به ما میافکند، بدن ما میلرزد و چنان میشویم که مالک نفسِ خود نیستیم و خودداری نمیتوانیم بکنیم .
آل عباس چون این را شنیدند، در کمالِ ذلّت به بدترین حالی از نزد صالِح برگشتند .
مؤلف گوید: از روایات ظاهر میشود که آن حضرت بیشتر اوقات محبوس و ممنوع از معاشرت بود و پیوسته مشغول بود به عبادت و مسعودی روایت کرده که حضرت امام علی النقی پنهان میکرد خود را از بسیاری از شیعیان خود مگر از عدد قلیلی از خواصِ خود و چون امر منتهی شد به حضرت امام حسن عسگری از پشتِ پرده با خواص و غیر خواص تکلم میفرمود... و این عمل از آن جناب و از پدر بزرگوارشان پیش از او مقدّم بود برای غیبت حضرت صاحبالزمان که شیعیان مألوف شوند واز غیبت وحشت نکنند و عادت جاری شود در احتجاب و اختفاء .
پی نوشت : برگرفته از سایت حوزه
شناخت و معرّفی «اسوههای آسمانی» نقش بسیار تعیین کنندهای در حیات دنیوی و اخروی انسانها دارد. لذا بایسته است به زوایای گوناگون زندگی و شخصیّت اُسوگان پرداخته و نوع ارتباط و تأثیر آنان با افراد، زمان، مکان و غیره را مورد بررسی قرار دهیم.
بیتردید نخستین عنصر تأثیر گذار و تأثیرپذیر در زندگی انسانها، «مادر» بوده و ارتباط عاطفی و تربیتی «فرزند و مادر» از استحکام بیشتر و بهتری برخوردار است.
بد نیست کمی هم از مادری بشنویم که پسری چون امام حسن عسگری را پروراند و .....
نام ، کنیه و لقب
در منابع تاریخی و روایی برای مادر گرانقدر امام حسن عسکری علیهالسلام چند نام بیان شده، که عبارتند از:
حُدَیْث، حُدَیْثه، حَرْبیّه، سَلیل، سَمانه و سُوسَن.1*
بنا به نوشته عیون المعجزات: «اسم مادر امام علیهالسلام ، بر اساس آنچه محدّثان بیان نمودهاند، «سلیل» است...»2
در بخشی از صحیفه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ـ که اسامی مبارک چهارده معصوم علیهمالسلام در آن ثبت شده ـ آمده است:
«ابومحمّد الحسن بن علی الرّفیق (الرّقیق) امّه جاریة اسمها سمانة و تکنّی امّ الحسن؛...؛3 مادرش کنیز است، نامش سمانه و کنیهاش امّ الحسن.»
تعدّد نام در بین عربها رایج بوده، بهویژه برای کنیزان؛ چرا که ورود آنها به سرزمین غیر مادری یا به خانه مولا و مالک جدید، زمینه نامگذاری و تغییر اسامی را در پیداشته است.4 لذا موّرخان و محدّثان پیش از معرّفی نام این بانوی جلیل القدر، یادآور شدهاند که: «و امّه امّ ولد یقال لها...؛ و مادر امام عسکری علیهالسلام کنیز و جاریه بود که نامیده شده به...».
البتّه برخی نیز بر این باورند که بیشتر این اسامی، از القاب ایشان است.
اکنون زیبنده است که از نامهای فوق، یکی را برگزیده، و صفحات زندگی این بانوی والامقام را مطالعه نماییم.
سوسن علیهاالسلام پس از تولّد فرزندش امام حسن عسکری علیهالسلام با کنیه «امّ الحسن» و «امّ ابیمحمّد» نامیده شد و با تولّد نوه یگانهاش (حضرت مهدی علیهالسلام )، با لقب و عنوان «جدّه» شهرت یافت.
زادگاه
نسب و دودمان سوسن علیهاالسلام چندان مشخّص نیست؛ امّا از تعابیری چون «امّ ولد» و «حربیّه» میتوان نتیجه گرفت که وی به عنوان «کنیز» در مدینه زندگی میکرد و شاید همراه خانواده و اقوامش در یکی از جنگهای عصر حکومت بنیعبّاس به سرزمین مقدّس مدینه آمده است؛ همانگونه که برخی گفتهاند: «وی در ولایت و کشور خودش، پادشاهزاده بوده...»5
زمان ولادت او را با توجّه به تاریخ ولادت امام هادی علیهالسلام (212 ق.) و تولّد امام عسکری علیهالسلام (231 ق.) میتوان این گونه تخمین زد که: سوسن علیهاالسلام در بین سالهای 218 ـ 215 ق. به دنیا آمده است.
پیوند زندگی
سوسن علیهاالسلام به جهت ویژگیهای اخلاقی، به مرحلهای از شایستگی رسید که به خانه امام هادی علیهالسلام راه پیدا کرد. شاید بتوان گفت که وی در دوره امامت امام جواد علیهالسلام توفیق اقامت در مدینه را پیدا کرده و سرانجام دست تقدیر، او را به همسری امام دهم علیهالسلام مفتخر ساخت.6 وی که سالیان سال به عنوان «کنیز» شناخته میشد، پس از ازدواج با رهبر جهان اسلام و تشیّع، زندگی دوباره و تابناکی را آغاز کرد که هر بانویی لیاقت آن را نداشت. وی بهترین همسر امام علیهالسلام بوده7 و نسل «امامت» از دامن پاک و مطهّرش ادامه پیدا میکند.
آری، این بانوی بزرگزاده و پاکدامن در حدود سالهای 225 تا 229 ق. با خاندان نبوّت و امامت ارتباط و پیوند پیدا کرده و جزو «عروسان بنیهاشم» قرار گرفت. امام عسکری علیهالسلام خاطره نخستین روز آشنایی و زندگی پدر و مادرش را چنین بیان میکند:
زمانی که سلیل ـ مادر امام عسکری علیهالسلام ـ به محضر امام هادی علیهالسلام رسید، آن حضرت (در ستایش و مدح او) فرمود:
«سلیل، مسلولةٌ من الآفات و العاهات و الأرجاس و الأدناس (الأنجاس)؛ سلیل، از بدیها، پلیدیها، زشتیها، ناپاکیها و آلودگیها، پاک و عاری است.»
امام هادی علیهالسلام در ادامه چنین بشارت داد:
«سیهب اللّه حجّته علی خلقه یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً؛ به زودی خداوند (از دامن و نسل سلیل) حجّت الهی بر خلق خود (مهدی موعود علیهالسلام ) را موهبت و عطا میکند. او زمین را از عدل و داد پر مینماید، همان طور که از جور و ستم پرشده باشد.»8
پی نوشت ها:
1. الارشاد، ج 2، ص 301؛ بحارالانوار، ج 50، ص 236 و 237؛ زندگانی عسکریّین(ع)، ابوالقاسم سحاب، ج 2، ص 9 و 13؛ مسندالامام العسکری(ع)، عزیزاللّه عُطاردی، ص 49.
* در ضمن، اسم مادر امام هادی(ع) «سمانه» بوده و یکی از اسامی مادر امام مهدی(عجّ) نیز «سوسن» میباشد. (ر.ک: بحارالانوار، ج 50، ص 117 ـ 114 و ج 51، ص 18 ـ 15).
2. همان، ج 50، ص 238.
3. همان، ج 36، ص 193 و 194؛ کمال الدّین، (اکمال الدّین)، ترجمه کمرهای، ج 1، ص 423 و 424.
4. ر.ک: ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 24؛ داستان ازدواج معصومین(ع)، ابراهیم بابائی آملی، ص 231، نشر نجبا، قم، دوم، 1381 ش.
5. منتهیالآمال، ج 2، ص 449؛ زندگانی عسکریّین(ع)، ج 2، ص 13.
6. زنان مردآفرین تاریخ، محمد محمدی اشتهاردی، ص 185.
7. گویا امام(ع) جز سوسن، همسری نداشت.
8. اثبات الوصیّة، مسعودی، ص 236، انتشارات بصیرتی، قم؛ زندگانی عسکریّین(ع)، ج 2، ص 6؛ محدّثات شیعه، دکتر نهلا غروی نائینی، ص 223.